آوای اسفاد

متن مرتبط با «آقای» در سایت آوای اسفاد نوشته شده است

اسفادو دوست داری؟با ما بیاحالت خوب میشه!(نقل خاطرات اسفادقدیم توسط آقای احمد عظیمی)

  • اسفادو دوست داری ؟ بامن بیا ، حالت خوب میشه :اسفاد قدیم با همه سادگی و کاستی هایش حسرت به دلهاگذاشته است :*قنات سرشار از آب و تمام باغات و مزارع سرسبز بودند آب قنات شامل ۸ طاقه که با اعداد  ۱ تا ۸  و پسوند رَم متمایز اند و به ترتیب سر رم ،دوی رم  ... و در نهایت هشتِ رم خوانده می شوند و هر شبانه روز به دو طاقه ی شب وطاقه ی روز تقسیم و نوبتهای شب و روز جابجامی شود . هرطاقه ۱۳۲سره آب داشت و یک میرتا . ۱۲۷ سره آب سهمِ شرکا و۵ سره سهم میرتا می باشد.میرتا تاس و سره ای داشت که آب را بین شرکا تقسیم میکرد .او از احترام خاصی برخوردار بود وخود نیز بسیار محترم.*تمام حوض انبارها ، مملو از آب بودند و خانه باغ ،سکونتگاه هرخانواده بود .برق نبود و برای روشنایی چراغ مَندَوی و پی  کم کم از چراغهای نفتی اعم از گردسوز ، لمپا ، چراغ بادی ، چراغ موشی و در اوج پیشرفت ، بعضاً چراغ توری داشتند . برای خوراک پزی ، آتش و دیگدان بود و بعدها به چراغ والُر ، علاءالدین ، پُرمز و فرِ نفتی ارتقا یافت .ماشین لباسشویی و پودر رختشویی نبود و خانمهای زحمتکش کنار آب روان با دست و صابونِ بیرجندی رخت می شُستند .*دیوارها وحصارها برای حیوانات وحشی بود ومردم با هم راحت و خصوصی .*عطر دیوار های باران خورده کاهگلی مشام هر رهگذری را نوازش  می کرد. *مردم دست و دل باز و رویشان گشاده و بشّاش بود.*درختان از بار زیاده ، می شکستند و سبد های پر از میوه بود که خانه به خانه می گشت .* تنور اکثرِ خانه ها ، هر روز روشن بود و بوی خوش نان داغ محلی در اطراف می پیچید و همسایه حداقل به همسایه نان تازه می داد .*مردم مستقل زندگی می کردند و مایحتاج شان نتیجه ی خود آنها بود و اگر جاده هم بسته می , ...ادامه مطلب

  • وبن هو(آبیاری در اسفاد )نویسنده آقای اسماعیل کریمی

  • آبیاری در اسفاد قدیم ( وه بن هو ) با سلام و احترامآبیاری در اسفاد برای خودش آداب و قوانین خاصی دارددر اسفاد قدیم زمان سهمیه آبیاری یک نفر را با استفاده از ظرفی کوچک به نام سره  اندازه گیری می کردند به این ترتیب که کاسه ای کوچک که دارای سوراخ کوچکی بود به آب می انداختند و وقتی این کاسه پر می شد یک سهم محاسبه می شد .امروزه سره آب را با استفاده از ساعت و دقیقه  اندازه می گیرند و هر سره آب 6 دقیقه است که نیم سره برابر با سه دقیقه و چهاریک سره ، یک و نیم دقیقه است.معمولا تقسیم آب در هر طاقه 24 ساعت، بر عهده میرآب است.و میرآب تقریبا در محل تلاقی و تقسیم حضور دارد و آب را تحویل می دهد.با توجه به اینکه مسیر های آبیاری و کشتزارها متفاوت است و آبیاری  ممکن است در مسیرهای مختلف و طولانی انجام بگیرد در این مواقع وقتی که  نوبت آبگیری تمام می شود با حضور در محل بستن آب و یا از طریق موبایل به نفر بعدی اعلام می گردد و آب به نفر بعدی تحویل می گردد.اما در اسفاد قدیم که موبایل و ماشین و موتور نبود ، اسفادیها برای اعلام اینکه آبگیری تمام شده و نفر بعدی باید آب را ببندد از تکنیک صدای شغال استفاده می کردند و با ایجاد سر و صدا و گفتن  هو   هو  به نفر بعدی اعلام می کردند که آب را باید تحویل نفر بعدی شود و این فرد نیز با گفتن  هو     هو   این کار را به درستی انجام می داد.اما نکته جالب اینجاست که وقتی صدای هو  هو  بلند می شد کلیه افرادی که در آن مسیر و وسط راه  بودند این صدا را تکرار  می کردند تا صدا به صدا برسد. و این یک همیاری و همکاری و یک احساس مسولیت و یک کار خودجوش بود و بالاخره صدا به نفر اصلی که صاحب, ...ادامه مطلب

  • درماتم خورشید/شعر شاعر عزیز و استاد دانشگاه جناب آقای حسینی/ارتحال امام خمینی

  • سالروز ارتحال ملکوتی امام امت ، خمینی کبیر تسلیت باد.به همین منظور شعری زیبا در سوگ امام توسط جناب آقای مرتضی حسینی سروده شده که تقدیم شما عزیزان می گردد:در ماتم خورشیدرفتی شرار سینه ما هم زبانه زدغم جا گرفت بر دل ما هم زبانه زدروزی که او رسید به لب خنده داشتیموقتی که رفت چشم جهان خون کرانه زدمعمار انقلاب، هزار آفرین چه خوبخشت بنای کشور ما ماهرانه زداو را که خال دوست چنین بی قرارداشتدیدی که رفت و در بر او را آشیانه زددل نیست، بعد او مگر از غم قصیده ای آن روز ها که رفتن او را رسانه زدگنجی است مهر او، دل ما هم خرابه ایمهری ز اشک بر اثر این خزانه زددرقلب ماست گرچه به دیدار دوست رفتیادش حضور خود بر این آستانه زدبا شعر هم نمی شود از حال یار گفتوقتی که عشق بر سر شعرش نشانه زدمرهم نهاده بر دل محزون ما امیندیدی چگونه؟ نور شعاعی به خانه زدگفتا دلم ز غصه چنین بی قرار شدحرف دلش چو غنچه چنین عاشقانه زدافتاده بود و رکعتی از عشق کم نداشتآری! قدم به خانه حق عارفانه زددیگر چگونه خنده قرین مردمانوقتی غم فراق چنین تازیانه زدشاعر:  مرتضی حسینی اسفاد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جناب آقای کربلایی میرزامیر میری

  • با سلام و احترامجناب آقای کربلایی میرزامیر میریاز چهره های منحصر به فرد اسفاد که بیشتر  روزگار خود را در محله پای چنار گذرانده و اگر قضای روزگار و زلزله مهیب سال 76 نبود به گفته خودشان هیچ وقت از آن محل به منزل جدید در پایین روستا نقل مکان نمی کردند چرا  که اولا در مجاورت مظهر قنات و سایه سار درختان بلند و دسترسی سریع به باغات و مزارع بود ثانیا تعداد دیگری از خانوارها بودند  که مثل ایشان از زلزله سال 57 راضی به ترک  محله پای چنار و باغستان و رفتن به شهرک یا نوسازی نبودند از جمله حاج محمدآقا شهریاری ، حاج میرزامحمد غفاری، حاجی علی محمد جعفری ، حاج محمدرحیم محمدی و کربلایی حسینعلی قاسمی که این خ,جناب,آقای,کربلایی,میرزامیر,میری ...ادامه مطلب

  • آقای حسین اسداللهی

  •  با سلام و احترامحسین اسداللهیاز مدیران و نویسندگان سایت آوای اسفاددر سال 58 در اسفاد متولد شد.دوران ابتدایی و راهنمایی را در اسفاد و متوسطه را در آبیز سپری نمود.دوره کارشناسی را در رشته علوم تربیتی از دانشگاه بیرجند و دوره کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت آموزش و پرورش از دانشگاه آزاد قاین اخذ نمود .ایشان فردی جدی ، متین ، دقیق و متعهد بکار است که با تلاش و پشتکار فراوان توانسته است بعنوان چهره فرهنگی 12 سال در امر آموزش و پرورش هم در جایگاه مدیر مدرسه و معاونت و هم بعنوان آمورزگار در مناطق محروم به فعالیت بپردازد.شرکت در مراسم مذهبی ،مناسبت های ویژه ا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها