خاطرات/محمد علی خالقی

ساخت وبلاگ

خاطراتم روزهایی ساده بود

قصه های ساغی و پیمانه بود

بوی عطرزعفران از کوچه ها

قصه های عطر ناب و پونه بود

خانه ام از خشت خام وکاه وگل

هر سحر اوای ان دلداده بود

پرچم صلح و سفید دهکده

روی بام چون بیرقی مستانه بود

قصه ی دور اجاق اتشی

خاطرات شمع وآن پروانه بود

بغچه ای از ریس ابریشم سفید

کو نشان طرد هر بیگانه بود

واژ ه ها را کوچه های خاک بود

هاله اما مو به روی شانه بود

خرمن گندم به رنگ‌نور بود

بین گندم زار پر از لاله بود

شاخه رقصان گردش باد ربیع

شوق پرواز دل پروانه بود

کاش می شد مثل یک پروانه بود

کاش خوابم اتفاقی ساده بود

محمد علی خالقی عرفان

آوای اسفاد...
ما را در سایت آوای اسفاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : avaesfada بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 12:39