در سوگ برادر/شاعر غلامحیدر کریمی

ساخت وبلاگ

در سوگ برادر

زتهران اگر چه تودادی نوید

ولی من به تهران ندارم امید

نخواهم ز ،تهران بگویی دگر

نخواهم ز ،تهران بیاید خبر

چوتهران مرا از خودم دور کرد

مرا او پریشان ورنجورکرد

زمن کرد اردیبهشت اوجدا

مظفر همان یار خوب خدا

هم ایشان که غمدیده را یار بود

همو که سرامد به هر کار بود بود

نبوغش به فکرم مثالی نداشت

اگر چه خودش حس وحالی نداشت

همان کودکی طبع شعرش قوی

دوتا شعر گفت او زبهر نبی

دگر باره او شعر گفته است ناب

همان شعر معروف بر انقلاب

اگر چه به درمان بود رشته اش

به فن آوری بود، سر رشته اش

به دانشگه کار استاد او

زفناوری درس میداد او

زبیمه نگویم که معروف بود

به اغراق گویم که فیلسوف بود

به قران مسلط همه سوره ها

سخنور و الگو چو اسطوره ها

زاسفاد گفته به وبلاگ او

ز،آداب و اقوام واز خاک او

به دل دائما فکر اسفاد بود

همش فکر نو فکر آباد بود

ولی زود از بین ما پر کشید

نقاب از دل خاک او برکشید

خرابی زتو باد چرخ فلک

تو ناسازگاری مکن‌ای فلک

توای خاک صد گوهر اندر دلت

نما حرمتش چون شده منزلت

دل یونس از بهر تو غم گرفت

ندارد امیدی و ماتم گرفت

+ نوشته شده در جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 7:59 توسط حسين اسداللهي  | 

آوای اسفاد...
ما را در سایت آوای اسفاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : avaesfada بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 17:02